سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
    12 ذو القعدة 1445
      Sunday 19 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۳۰ ارديبهشت

        فراموش

        شعری از

        امین احمدی افزادی

        از دفتر شروعی برای یک پایان نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۲۹۲۸۲
          بازدید : ۴۹   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر امین احمدی افزادی
        آخرین اشعار ناب امین احمدی افزادی

        و در نهایت،
        فراموش خواهی شد
        در شبی سرد و بی‌روح؛
        در شبی که گویی
        گرد تیره‌ی مرگ را،
        بر روی تن شهر
        که بعد از تو
        دگر؛
        غمکده‌ای بیش نیست،
        پاشیده باشند.
        آری؛
        درست در زمانی‌ که
        جز من دیوانه
        و مستان می‌ خانه،
        کسی بیدار نیست.
        و جز عاشقی،
        که از پنجره‌ی
        کوچک اتاقش،
        به خیابان بی‌انتها
        می‌نگرد و گویی،
        دنبال گمشده‌ای می‌گردد؛
        گمشده ای که روزی،
        باد او را با خود،
        به سرزمین فراموشی
        برد؛
        من می‌مانم؛
        تنها!
        با جام شراب قرمز
        در دستان لرزانم
        که تنها مونس 
        و همدم من،
        در شب های تنهایی‌ام
        بود.
        و با قاب عکس شکسته‌ات
        بر روی دیوار
        که با لبخندی بی‌معنی
        به من،
        و سادگی‌هایم
        می‌خندد
        و می‌مانم تنها،
        با نامه‌هایت
        که غرق در
        اشک چشمانم است
        آری نامه‌هایت
        که هزاران بار خوانده‌ام،
        و تمام کلماتش
        در خاطرم مانده‌ است؛
        آری می‌مانم
        غمگین و تنها
        بی‌خبر از تو
        و دور از تن تو؛
        و دلتنگت می‌مانم
        دلتنگ صدا و نگاه تو؛
        و در حسرتت می‌سوزم
        حسرت آغوش
        و نوازش دستان تو...
        اما در نهایت،
        فراموش خواهی شد
        آری؛
        فراموشت خواهم کرد
        آنگاه که
        پنجه‌ی آهنین مرگ،
        گلوی کوچک مرا
        محکم،
        خواهد فشرد...
         
        ۴
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        شاهزاده خانوم
        ۲ هفته پیش
        بعد از صد و بیست سال عمر با عزت.. ولی پایان‌بندی قشنگ بود خندانک
        خیلی هم تلخ بود خندانک
        درود بر شما خندانک
        موفق باشید خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        ۲ هفته پیش
        دلنوشته ای زیباست خندانک
        راحله حصارکی (راحیل)
        ۲ هفته پیش
        درودتان شاعر گرامی
        -🌹
        --🌹
        ---🌹
        -----🌹
        -------🌹
        محمد اکرمی (خسرو)
        ۲ هفته پیش
        درود جناب احمدی
        خوش آمدید به شعر ناب
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        شهرام بذلی
        ۲ هفته پیش
        درودها نثارتان
        استعداد نابتان شکوفا
        قلم سبزتان همواره نویسا
        نرگس زند (آرامش)
        ۲ هفته پیش
        درود وعرض ارادت خندانک
        زیبا وبا احساس وتلخ خندانک خندانک
        موفق باشید خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0